رد شدن به محتوای اصلی

مردان مریخی و زنان ونوسی

http://1raymand.files.wordpress.com/2008/05/casually1.gif


روان‌شناسان در مورد بروز‌‌ تفاوت زن و‌‌ ‌مرد، ‌‌هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می‌دانند. اما‌ ‌جامعه‌شناسان با روان شناسان اختلاف نظر فاحشی دارند.

آنها معتقدند که تفاوت‌های زن‌ ‌و مرد معلول تفاوت رفتاری است که جامعه در مورد آنان پیش می‌گیرد و معتقدند که دو‌ ‌جنس در اساس با هم هیچ تفاوتی ندارند، بلکه اجتماع موجب می‌شود که آنها گرایش‌های‌ ‌متفاوت پیدا کنند و به زمینه‌های مختلف سوق داده شوند. از نظر جامعه‌شناسان تفاوت‌ ‌زن و مرد در جزییات است نه در کلیات. زیست شناسان عقیده دارند که زن و مرد تفاوت‌‌‌های بنیادی دارند، بدین معنا که تفاوت‌های آنها در درجه اول ارثی است نه محیطی. ‌‌آنها معتقدند که هر سلول بدن زن با هر سلول بدن مرد تفاوت دارد.‌

آنها قبل از آن که به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند،‌ ‌کاملاً تمایز پیدا کرده و برای زن یا مرد شدن آماده می‌شوند.‌‌

ویژگی‌های ساخت و عملکرد اعضا و دستگاه‌های بدن دختران و‌ ‌پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است که پسران را برای زندگی فعال و پرجنب و جوش، و‌ ‌دختران را برای زندگی آرام آماده می‌کند. در استعداد تجسم فضایی، تشخیص جهت و هدف‌‌‌گیری، پسرها بهترند. از نظر کلامی دخترها برتری دارند، اما از نظر ادراک کلامی‌ ‌پسرها برترند.‌

پسرها ارتباط‌های مکانیکی را بهتر درک می‌کنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به‌ ‌دخترها دارند، اما در کارهای دستی مخصوصاً کارهایی که نیاز به چالاکی انگشتان دارند‌ ‌دخترها بهترند و چابکی انگشتان زنان به آنها اجازه می‌دهد که ماشین نویس خوبی‌ ‌باشند. یکی از ویژگی‌های جالب زنان این است که می‌توانند اطلاعاتی را برای مدت‌ ‌کوتاهی در حافظه خود نگه دارند که با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز‌ ‌مربوط نیست.

بر پایه همین توانایی است که زن‌ها بهتر می‌توانند به منشی‌گری و‌ ‌کارهای دفتری اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح‌ ‌لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می‌خوانند و موفقیت‌های بیشتری به دست می‌آورند.‌‌ ‌اما بعد از فراغت تحصیل و به ویژه بعد از دوره لیسانس، معمولاً از رقابت دست برمی‌ ‌دارند و در صورت ازدواج، خود را کاملاً وقف خانواده می‌کنند. البته زنان شاغل،‌ ‌نویسنده، وکیل و پزشک هم وجود دارند اما کمتر به جاه‌طلبی و مقام پرستی روی می‌ ‌آورند و این امر به مقدار زیادی از شکوفایی استعدادهای آنها جلوگیری می‌کند.‌‌ ‌پس می‌توان گفت که علت محدودیت زن‌ها مسائل عاطفی است نه کمبود‌ ‌استعداد.‌

‌ماتینا هورنر می‌گوید زنان برای به دست آوردن موفقیت برانگیخته می‌شوند ولی در‌ ‌عین حال از موفقیت نیز می ترسند. هورنر می‌گوید: موفق شدن در دنیای رقابت طلب چیزی‌ ‌است که خیلی از زنها از آن پرهیز می کنند زیرا ویژگی‌هایی را منعکس می‌کند که به‌ ‌طور سنتی غیرزنانه به حساب می‌آید. ارد بزرگ فیلسوف و متفکر برجسته نکات بسیار مهمی را یادآور می شود : رستاخیزهای اجتماعی بدون همراهی زنان شجاع غیر ممکن است چرا که زن پرچمدار وارستگی ، پاکی و از خودگذشتگی ست .

کتاب پرواز تنها، زنان مجرد در نیمه راه عمر‌ ‌نوشته آسیب شناسان خانواده - کارل آندرسون و سوزان استوارت، با بررسی زندگی زنان‌ ‌و مردان قبل و بعد از تأهل، چنین نتیجه می‌گیرد که مردان معمولاً پس از ازدواج پله‌های ترقی را طی می‌کنند و کارآمدتر، عاقل‌تر و نهایتاً موفق‌تر می‌شوند.‌‌ ‌

‌دیوید اسکوس پروفسور علوم رفتارشناسی بیان می‌کند که کروموزم ‌ X‌پدری نه تنها‌ ‌از نظر وراثت خصوصیات زنانه نقش مهمتری را نسبت به کروموزم ‌ X‌مادری ایفا می‌کند‌ ‌بلکه انتقال دهنده برخی مهارت‌های اجتماعی نیز هست و این بدین معناست که مردان باید‌ ‌مهارت‌های اجتماعی را بیاموزند، در حالی که زنان آن را در ساختمان ژنتیکی خود دارند‌ ‌و این امر با بسیاری از جنبه‌های بلوغ (روانی، اجتماعی، جنسی) در دختران و پسران‌ ‌نیز مطابقت دارد.‌‌

محققان استرالیایی اعلام کرده‌اند:‌‌ ‌آن قسمت از‌ ‌مغز که برای صحبت کردن مورد استفاده قرار می‌گیرد در زنان نسبت به مردان 30-20 درصد‌‌‌ ‌وسیع‌تر است. شاید همین موضوع سبب می‌شود که زنان در امتحانات بلاغت شفاهی، حافظه‌ ‌شفاهی و برخی مهارت‌های حرکتی ظریف بهتر از مردان عمل کنند.

در مطالعه‌ای که با‌ ‌استفاده از فن رادیوگرافی و ‌ MRI‌صورت گرفت مشخص شد که مردان تنها از سمت چپ مغز خود‌ ‌برای حل مسائل زبان شناسی استفاده می‌کنند در حالی که زنان از هر دو نیمکره مغز سود‌ ‌می‌برند.

توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمکره مغز، آنها را قادر می‌ ‌سازد که به هنگام صحبت کردن به مراکز عاطفی نیز دسترسی پیدا کنند و در ارتباطات‌ ‌عاطفی موفق تر عمل کنند.

شاید این نکته را که خانم‌ها مددکاران اجتماعی، مشاوران،‌ ‌آموزگاران و پرستاران موفق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد.

تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوتها در توان آنهاست.‌

تستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیکی پرقدرتی دارد؛ به این معنی که موجب‌ ‌افزایش تولید پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می‌شود.

در واقع حتی مردی که‌ ‌فعالیت ورزشی زیادی ندارد اما تستوسترون زیادی دارد جثه عضلانی‌اش 40 درصد بیشتر از‌‌‌ ‌زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. هورمون جنسی زنان‌ ‌یعنی استروژن نیز احتمالاً مسئول قسمتی از اختلاف بین قدرت زن و مرد است، اگرچه اثر‌ ‌آن به همان شدت تستوسترون نیست. معلوم شده است که استروژن رسوب چربی را در زنان به‌‌ ‌ویژه در بعضی بافت‌ها افزایش می‌دهد.

بدیهی است این موضوع مانعی در برابر تولید‌ ‌حداکثر قدرت در ورزش‌هایی ایجاد می‌کند که به سرعت یا قدرت بدنی بستگی دارد اما از‌‌ ‌طرف دیگر این موضوع می‌تواند در ورزش‌های استقامتی سخت که برای تولید انرژی نیاز به‌ ‌چربی دارند یک کمک مؤثر به شمار آید. چنانکه رکورد رفت و برگشت بین دو سوی کانال‌ ‌مانش در حال حاضر متعلق به زنان است.‌‌

پسرها در پرتاب کردن توپ و دیسک بهتر از دختران هستند.

شاید علت آن در اغلب‌‌ ‌موارد این باشد که پسران برای بازی با توپ تقویت می‌شوند اما احتمالاً علت اساسی‌ ‌تری هم وجود دارد؛ شکل دست‌ها در دو جنس متفاوت است، مخصوصاً در دختران ساعد با‌ ‌بازو زاویه ای تشکیل می‌دهد که در دست پسران وجود ندارد.

بنابراین دختران به دلایل‌‌ ‌ژنتیکی و تشریحی نمی‌توانند موفقیت پسران را در پرتاب به دست آورند.

نکته قابل توجه‌ ‌دیگر آن است که اگر مرد و زنی را در جزیره ای دور افتاده رها کنید چگونگی وضعیت‌ ‌سوخت و ساز بدن در خانم‌ها منجر به آن خواهد شد که زن بیش از مرد زنده بماند.‌‌


منبع :

http://damdol.blogfa.com/post-108.aspx

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کتاب نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان

نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان گردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهی پیشگفتار : سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم. مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد ) برخوردم . نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود . تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه

Ketab 10

جلد دهم کتاب آرمان نامه ارد بزرگ به قلم استاد فرزانه شیدا بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *توانایی* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *صوفی گری* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *دوستی* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *اندرز* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *زندگی* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *پرسش* بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *خردمند*    Home Improvement Projects Click here to find experienced pros to help with your home improvement project. Click Here For More Information  

اهمیت بهداشت روانی‌

بهداشت در ظاهر به معنی سلامتی است و در عین حال سلامتی فقط نداشتن بیماری نیست. فرد سالم علاوه بر داشتن بدن سالم باید خوشحال و راضی هم باشد.‌ فرد سالم باید توانایی برخورد با مشکلات، محرومیت‌ها و شکست‌ها را داشته باشد و بتواند با استفاده از قدرت تطابق خود با محیط در کنار و پابه‌پای افراد دیگر زندگی کند. در این صورت است که نه تنها خود احساس رضایتمندی خواهد داشت، بلکه دیگران نیز از زندگی کردن با چنین فردی لذت می‌برند.‌ این فرد دیگران را آزار نمی‌دهد و به زحمت نمی‌اندازد به قول ارد بزرگ "اندیشه و انگاره بیمار ، آینده را تیره و تار می بیند ". چنین فردی را که از نظر جسم، روان و شرکت در اجتماع طبیعی است و روحیه خوبی نیز دارد را می‌توانیم سالم بخوانیم. بنابراین نبود بیماری و داشتن توانایی لذت بردن، تحمل، حل مشکل، ارتباط، کار و سازگاری از نشانه‌های سلامتی روانی می‌باشد.‌ کارشناسان معتقدند همانگونه که جسم به دلایل مختلفی چون سوءتغذیه، عوامل میکروبی، فرسودگی، کمبود مواد مورد نیاز خون و... دچار بیماری می‌شود روان هم ممکن است بیمار شود.‌ بیماران روانی احساس می‌کنند تعادل و سرزندگی خود را ا