رد شدن به محتوای اصلی

آغاز هر روز، نو شدنی دوباره است و زمانی برای پویایی بیشتر. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

Orodthe-Great-97

آغاز هر روز، نو شدنی دوباره است و زمانی برای پویایی بیشتر. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

تاریکی در زندگی، ماندگار و ابدی نیست، همانند روشنایی. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

پیران جهان دیده، بارها و بارها، افول زندگی آدمیانی که ریشه پولشان ناپاک است را دیده اند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

جریان های آلوده، به مرداب خواهند رسید و سخن گفتن از آنها، زندگیمان را تباه می سازد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

هم خونی خویشاوندان، به تنهایی نمی تواند عامل مراوده همیشگی باشد، مگر آنکه با ادب و احترام همراه گردد. براستی خویشاوندان، کسانی هستند که به موجودیت ما احترام می گذارند، با ادب رفتار می کنند و آنگونه که هستیم ما را می فهمند و می خواهند. وگرنه صدهزار ریشه مشترک خانوادگی هم نمی توانند عامل ماندگاری آدمیان در کنار یکدیگر باشند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

ارزش بستگان خود را بدانیم و یاورشان باشیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آدم های فرهیخته، در بند مد و رنگ روز نیستند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

زیبایی نیکوست، اما تجمل گرایی از خرد به دور است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

هر آن، می تواند آغازی دوباره در زندگی ما باشد، پس هیچگاه، پایانی پیش روی ما نیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آدم های فرهمند، پیوسته بدنبال آغازهای شیرین هستند، تا از آن بزم و جشن بسازند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آغازها را باید جشن گرفت، چرا که شیره جهان در بالندگی و زایندگیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

از پایان ها نهراسید، چرا که هر پایانی را آغازیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

زندگی از بودن آغاز و تا شدن، پی گرفته می شود. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

جهان به تندی در حال پیشرفت و رشد است. برای رسیدن به زندگی بهتر، باید به آخرین دانش های روز دنیا دست یافت و از آنها بهره گرفت، برخی پیوسته با یادآوری نام دانشمندان مرده هزار سال پیش، کاستی ها و جاماندگی های سرزمین امروز خویش را پنهان می کنند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

هولناک و نفرت انگیز است در برخی از سرزمین ها، جنگ بر سر نامداران درگذشته، بسیار بیشتر از شناخت و بزرگداشت برجستگان زنده است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

مبادا به نام بزرگان تاریخ خود، مشاهیر زنده مان را به گوشه برانیم که این رسم مردم نادان و بی خرد است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
پوستر های بسیار زیبا برای دوستداران فلسفه اُرُدیسم Orodism KOZKGm


زیاده روی در ستایش تاریخ گذشتگان و اساطیر مرده، نفرت همگانی زندگان از یکدیگر و خودخوری و ناامیدی دودمان امروز را به همراه دارد. جوانان در رویای خود، گذشته ای دست نیافتنی خواهند ساخت، آنگاه می گویند ما در گذشته چه بودیم و حال چه هستیم !، بدینگونه آرام آرام از خود و توان خویش، ناامید شده و به اندک میدان کاری دلخوش می شوند. وارون بر این نگرش، جوانان سرزمین هایی که اساطیرشان زنده و بزرگانشان دوشادوش آنها کار می کنند، هر روز به میدان بزرگتری از رشد و پیشرفت دست می یابند. پس نگوییم گذشتگان ما چه بودند، باید گفت اکنون چه هستیم و اساطیر زنده ما چه درسهایی برای رشد و پیشرفت به ما می دهند تا بدان راه، کار و کوشش کنیم و سرزمینمان برای آیندگان شایسته ستایش باشد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ارد بزرگ و آسیای مرکزی

مقاله زیر از سایت پایگاه تاجیکستان برداشت شده است : ارد بزرگ اندیشمند برجسته فارسی زبان است که پیروان بسیاری در میان اهل اندیشه و دانش دارد . در تاجیکستان افکار او را همانند مادر تاجیکستان " گلرخسار صفی آوا " می دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را یک اندیشه و فکر مشترک می پندارند و دوستی نزدیک آن دو هم بر این باور افزوده است . در نظریه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاری بسیار بر همگونی فرهنگ و تاریخ مشترک بیست کشور حوزه تمدنی ایران باستان می بینیم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسی یاد می کند . در داستان ایرج ، فزون خواهی شرق و غرب برای نفوذ در دایره تمدنی ایران دیده می شود . سلم و تور نماد این دو بخش هستند که برادر خویش ایرج را از پای در می آورند . متاسفانه دخالت های استعمار پیر انگلیس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ایران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاریخ خویش را از امویان و عباسیان آغاز می کند افغانستان و تاجیکستان هم که نیاز به گفتن ندارد آنسوی ایران در عراق ، سوریه و لبنان ، داستان وخیم تر و غمبارتر است . صحبت بر روی نظریات ارد ...

گواهی سارها

در زمان‌های قدیم در یکی از شهرهای فارس مرد خداشناس و نیکوکاری بود که او را درویش دانا می‌گفتند و ازآن جا که مرد پاک‌سرشت و خوش‌نیتی بود همهِ مردم شهر او را می‌شناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند.‌درویش تصمیم داشت که در سال جدید به سفر حج برود به همین خاطر اول تمام کارهایی را که باید انجام می‌داد مرتب کرد و تصمیم گرفت کمی زودتر سفرش را شروع کند تا این که در شهرهای میان‌راه استراحت کند و جدا از قافله و آهسته آهسته به سوی خانهِ خدا برود.روزها راه می‌رفت و شب‌ها را در روستاها و شهرهای میان‌راه منزل می‌کرد. یک روز در میان بیابان به کاروانسرایی رسید و از‌ آن جایی که دیگر غروب شده بود تصمیم گرفت شب را همانجا بماند. از قضا این کاروانسرا، کاروانسرایی متروک بودکه محل دزدها و راهزنان بود و آنها چون درویش را با کوله‌‌پشتی‌اش دیدند خوشحال شدند که تنهاست و کسی به دادش نمی‌رسد.درویش گفت: من پول و پله‌ای که به درد شما بخورد ندارم. لباس من هم که به درد شما نمی‌خورد. من یک درویش پیر هستم که به سفر خانهِ خدا می‌روم و مختصر پولی دارم. - این شما و این هم کوله‌پشتی من. اما بگذارید من بروم. دزدها خندیدن...

رَد خویشتن

رَد راستی ، رَد خویشتن است . ارد بزرگ اگر علم و دانش ما این همه به بی طرف بودن خود می نازد، از آن روست که جز کنجکاوی ناسالمِ ناتوانان چیز دیگری ندارد . فریدریش نیچه اندرز جبران خلیل جبران به همسران جوان : جام یکدیگر پر کنید ، لکن از یک جام ننوشید .از نان خود به هم ارزانی دارید ، اما هر دو از یک نان تناول نکنید . جبران خلیل جبران