رد شدن به محتوای اصلی

Orod the Great - Top 25 Quotes


آدم توانا ، دشمنش را از قدرت کنار می گذارد اما به دار نمی کشد. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

بی تردید قدرت همیشگی نیست، هیچکس برای همیشه آن را در اختیار ندارد، باید شرط ادب و احترام به دیگران را از یاد نبریم. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

چیزی که قدرت را زیبا خواهد کرد، فداکاری و اراده کمک به دیگران است. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

چه نیکوست هنگامیکه از آرمان پاک دیگران پشتیبانی کنیم، تا به چیزی که دوست دارند برسند. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آنچه باعث فخر یک چهره سرشناس می شود، ادب، انسانیت و آزادگی اوست. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آدمهای ناتوان، شهرت را بد می شمارند. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

شهرت بدون شعور، مایه دردسر است. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

پدران و مادران چه بخواهند و چه نخواهند اسطوره و قهرمان زندگی فرزندان خویش هستند. بیایید پاسبان شایسته این حس عمیق فرزندان خویش باشیم. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

بیچاره مردمی که قهرمان ندارند. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

قهرمان های آدمهای کوچک، همانند آنها زود گذرند. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آدمی می تواند، بارها و بارها به شیوه های گوناگون، قهرمان شود. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آتش نشان کیست؟ او پناه گرفتارشدگان بی پناه است. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

جنگیدن با مرگ و نجات مردم، هنر آتش نشانهاست. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آتش نشانها براستی سربازان راستین مردمند، آنها هر روز در حال فداکاری و جانفشانی برای ما هستند. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

از دیدگاه اُرُد، آتش نشانها، براستی چهره های ماندگار هستند. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

افسوس، گاهی سهل انگاری و حماقت آدم های نادان و نابخرد، جان شریفترین و دلیرترین آتش نشانها را می گیرد. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

"اُرُد" همواره بدنبال کاشتن تخم مهر و دوستی برای همزیستی بهتر انسانها با هستی و یکدیگر بوده است. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

دوست دارم به جای آنکه همانند گورکن گذشته را بکاوم، همچون شاهین به سوی آینده ای باشکوه شیرجه روم. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

سخنان "اُرُد"، پنداشت ها و دل نگرانی های او، برای آیندگان است. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

پدر و مادر اُرُد، به او آموزش دادند که آبروی خانواده، بسیار مهم است او از زمانه آموخت آبرویی پایدار نمی ماند مگر با مردمداری و برخورد خردمندانه با دیگران. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی


تصاویری از بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم  Estori_14_



تصاویری از بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم  Estori_15_


اُرُد، در نیمه شبی پر برف، از ماه دی، در شهر مشهد زاده شد. پدرش محمد تقی شرکاء، فرزند بابا، از شهر شیروان در خراسان بود، مردی آزاده و بسیار نیک و مهربان که همواره دل به کانون گرم خانواده داشت. مادر اُرُد، فاطمه جاهد طبسی از ایل قشقایی شیراز بود، زنی مهربان، دانش آموخته و دلسوز که همواره برای رشد فرزندان دلبندش کوشش نموده و رنج ها کشید. نام تنها فرزند اُرُد، غزاله می باشد. اندیشه های اُرُد بر سه ستون «مهر به گیتی»، «مهر به انسانیت» و «مهر به آزادی» استوار است. هم اکنون در شهر زیبای کرج زندگی می کند و مردم این شهر را بسیار دوست دارد. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

شادم از اینکه هیچگاه، کارمند دولت نشدم. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ارد بزرگ و آسیای مرکزی

مقاله زیر از سایت پایگاه تاجیکستان برداشت شده است : ارد بزرگ اندیشمند برجسته فارسی زبان است که پیروان بسیاری در میان اهل اندیشه و دانش دارد . در تاجیکستان افکار او را همانند مادر تاجیکستان " گلرخسار صفی آوا " می دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را یک اندیشه و فکر مشترک می پندارند و دوستی نزدیک آن دو هم بر این باور افزوده است . در نظریه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاری بسیار بر همگونی فرهنگ و تاریخ مشترک بیست کشور حوزه تمدنی ایران باستان می بینیم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسی یاد می کند . در داستان ایرج ، فزون خواهی شرق و غرب برای نفوذ در دایره تمدنی ایران دیده می شود . سلم و تور نماد این دو بخش هستند که برادر خویش ایرج را از پای در می آورند . متاسفانه دخالت های استعمار پیر انگلیس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ایران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاریخ خویش را از امویان و عباسیان آغاز می کند افغانستان و تاجیکستان هم که نیاز به گفتن ندارد آنسوی ایران در عراق ، سوریه و لبنان ، داستان وخیم تر و غمبارتر است . صحبت بر روی نظریات ارد ...

گواهی سارها

در زمان‌های قدیم در یکی از شهرهای فارس مرد خداشناس و نیکوکاری بود که او را درویش دانا می‌گفتند و ازآن جا که مرد پاک‌سرشت و خوش‌نیتی بود همهِ مردم شهر او را می‌شناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند.‌درویش تصمیم داشت که در سال جدید به سفر حج برود به همین خاطر اول تمام کارهایی را که باید انجام می‌داد مرتب کرد و تصمیم گرفت کمی زودتر سفرش را شروع کند تا این که در شهرهای میان‌راه استراحت کند و جدا از قافله و آهسته آهسته به سوی خانهِ خدا برود.روزها راه می‌رفت و شب‌ها را در روستاها و شهرهای میان‌راه منزل می‌کرد. یک روز در میان بیابان به کاروانسرایی رسید و از‌ آن جایی که دیگر غروب شده بود تصمیم گرفت شب را همانجا بماند. از قضا این کاروانسرا، کاروانسرایی متروک بودکه محل دزدها و راهزنان بود و آنها چون درویش را با کوله‌‌پشتی‌اش دیدند خوشحال شدند که تنهاست و کسی به دادش نمی‌رسد.درویش گفت: من پول و پله‌ای که به درد شما بخورد ندارم. لباس من هم که به درد شما نمی‌خورد. من یک درویش پیر هستم که به سفر خانهِ خدا می‌روم و مختصر پولی دارم. - این شما و این هم کوله‌پشتی من. اما بگذارید من بروم. دزدها خندیدن...

رَد خویشتن

رَد راستی ، رَد خویشتن است . ارد بزرگ اگر علم و دانش ما این همه به بی طرف بودن خود می نازد، از آن روست که جز کنجکاوی ناسالمِ ناتوانان چیز دیگری ندارد . فریدریش نیچه اندرز جبران خلیل جبران به همسران جوان : جام یکدیگر پر کنید ، لکن از یک جام ننوشید .از نان خود به هم ارزانی دارید ، اما هر دو از یک نان تناول نکنید . جبران خلیل جبران